حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

حرفایی از سر دلتنگی

..............................................حقا که غم عشقت باوفاتر از توست...............................

پرواز(9) دلم هواتو کرده؟!...

برابر ساده گی من سر تسلیم فرود نیاورد... وبا دیگری پرید... بعد این همه نم نم باریدن چشمانم... دلم... تنم... تمام وجودم برگرفت و پر شد از تلخی فاصله... فاصله ای که سهم من از عشق تو شد... میشکنم در آن آبگینه چشمانت...  گر می گیرم با قلبی تشنه دل و پیاده دل در این سراب آمدنت...گفته اند: آمده ای دیوانه ی من... اما نه برای خاطر من... جای ردپای قدمهایت...جای خالی دستانت... عطر نفسهایت... جا مانده در این حرم عشقی که در ذهن و افکارم بنا کرده بودی... سفرت به خیر  الهه ی من ... همسفر جدیدت بهانه ای که از تو نمی گیرد...؟ _ میدانم برای عشق ورزیدن به دیگران نمونه ای...برای من فقط غیر قابل ترسیمی... با تو بودن لیاقت میخواست که من تهی از لیاقتم... شاید هم بگویی: خدا بهتر میداند...    

              کیمیاترین معبود